-
شماره رکورد
1224
-
زبان
فارسي
-
پديدآور
علي خان خاكي(ق 10)
-
عنوان
مجموعه [نسخه خطي]
-
شرح پديدآور
علي خان خاكي(ق 10)
-
خط
نستعليق
-
تعداد سطرها
17 س
-
تعداد صفحات
14 گ، رساله دوم: 68گ
-
تزئينات متن
عبارتهاي عربي زرين يا شنگرف يا نيلي ، صفحه ها مجدول به زر و مشكي و لاجورد ، روي برگ اول دو شعر بخط حاج حسن ابراهيمي ديده مي شود و صفحه اول داراي سرلوح مختصر مي باشد
-
نوع جلد
جلد تيماج قهوه اي
-
قطع
5/21 × 14 س م.
-
آغاز
اي بحر وجود از كف جود تو نمي***اي پيش وجودت همه عالم عدمي « . . الحمد لله الأحد الصمد واجب الوجود و الصلاة علي سيدنا محمد صاحب المقام المحمود »، رساله دوم: « علمه شديد القوي در شأن عاليش منزل،آن رهنماي گمشدگان باديه ضلالت »
-
انجام
خجسته روز و شبت نيز تا بدانساعت***كه نور لازمه روز و بهر شب ظل باشد رساله سوم: « اعقاب بني اسرائيل به هزار هزار و هفتصد هزار رسيده بود كه زنان و فرزندان كم از بيست ساله ايشان داخل اعداد نبود »
-
يادداشت
يكي از داستانهاي شجاعت نمائي حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام است كه نگارنده از درويشي شنيده و با تحريري ادبي آميخته به ابياتي از خود نگارنده يا شاعران ديگر ، نگارش داده است . اين داستان ساختگي و ريشه تاريخي ندارد ولي از جنبه ادبي و براي مطالعه در ادبيات روزگار صفويان حايز اهميت مي باشد . ملخص داستان: رعد دلاوري جنگي ، برادرزاده خسرو پادشاه « شارقيه » بود ، در برخوردي دختر عمويش را ديد و عاشق وي شد ، عمويش كابين دختررا سر حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام خواست . رعد به مدينه رفت و در مصاف از آنحضرت شكست خورد ، به اسلام گرويد و حضرت او را با اعجاز به شارقيه برد و بر پادشاه و اهل آنجا غالب آمد ، همه اسلام آوردند و رعد به كام دل رسيد , تفسيري است عرفاني مختصر برگرفته شده از تفاسير و كتابهاي معتبر،مخصوصاً منظومه « يوسف و زليخا ؟ » كه خاكي فقرات تفسير خود را با ابيات آن درآميخته،با انشائي اديبانه مسجع و مقفا،تأليف شده بنام شاه طهماسب صفوي(984) با تمجيد فراوان در سرآغاز كتاب از شاهزاده پري خان خانم.
-
يادداشت - جزئيات
-
موضوع
تفسير
-
شماره بازيابي
2256
-
لينک به اين مدرک :