مقايسه اثربخشي برنامه آموزش شناختي و تمرين ورزشي تحريك الكتريكي عضلاني بر كاركردهاي اجرايي، ارزيابي منفي از خود و خود پنداره اجتماعي مردان مبتلا به چاقي

پژوهش حاضر با هدف بررسي و مقايسه اثربخشي دو مداخله آموزش شناختي و تمرينات ورزشي با استفاده از تحريك الكتريكي عضلاني (EMS) بر كاركردهاي اجرايي (شامل: حافظه كاري، بازداري شناختي و انعطاف‌پذيري شناختي)، ارزيابي منفي از خود و خودپنداره اجتماعي در مردان مبتلا به چاقي در اصفهان در زمستان 1403 انجام شد. اين مطالعه به شيوه نيمه‌آزمايشي با طرح پيش‌آزمون -پس‌آزمون و گروه كنترل صورت گرفت. نمونه شامل 61 مرد داراي اضافه‌وزن (شاخص توده بدني <‎25) بود كه به‌صورت در دسترس انتخاب و به‌طور تصادفي در سه گروه تمرين آموزش شناختي، تمرين ورزشي تحريك الكتريكي عضلاني و كنترل گمارده شدند. مداخلات طي 40 جلسه اجرا گرديد. براي سنجش متغيرها از نرم‌افزار آزمون فضايي ان بك، آزمون طراحي سياليت دليس كاپلان، پرسشنامه ارزيابي منفي از خود و پرسشنامه خودپنداره اجتماعي ساراسوات استفاده شد. يافته‌هاي حاصل از آزمون تحليل كوواريانس چندمتغيره نشان داد كه هر دو مداخله آموزش شناختي وتمرينات ورزشي با استفاده از تحريك الكتريكي عضلاني موجب بهبود معنادار در مؤلفه‌هاي كاركردهاي اجرايي شدند (05/0‎>p)، اما آموزش شناختي اثربخشي بيشتري در بهبود بازداري شناختي و انعطاف‌پذيري شناختي نسبت به تحريك الكتريكي عضلاني داشت (05/0‎>p). در مقابل، هيچ‌يك از مداخلات تأثير معناداري بر ارزيابي منفي از خود و خودپنداره اجتماعي نداشتند. اين نتايج بيانگر اثربخشي مداخلات شناختي و جسماني بر عملكردهاي اجرايي در مردان چاق بوده و ضرورت طراحي مداخلات جامع‌تر براي ارتقاي جنبه‌هاي روان‌شناختي را نشان مي‌دهد.

Cognitive Training Programs , Electrical Muscle Stimulation Exercises , Executive Functions , Social Self-Concept , Negative Self-eva‎luation

Comparison of the Effectiveness of Cognitive Training Program an‎d Electrical Muscle Stimulation Exercise on Executive Functions, Negative Self-eva‎luation, an‎d Social Self-Concept in Men with Obesity

روان شناسي

The present study aimed to examine an‎d compare the effectiveness of two interventions—Cognitive Training an‎d Electrical Muscle Stimulation (EMS) exercises—on executive functions (including wo‎rking memo‎ry, cognitive inhibition, an‎d cognitive flexibility), negative self-eva‎luation, an‎d social self-concept in men with obesity in Isfahan during the winter of 2024. This quasi-experimental study utilized a pre-test-post-test design with a control group. The sample consisted of 61 overweight men (body mass index <‎ 25), who were selec‎ted through convenience sampling an‎d ran‎domly assigned to three groups: cognitive training, EMS exercise, an‎d control. The interventions were conducted over 40 sessions. To assess the variables, the study employed the N-back spatial test, the Dilley-Kaplan fluidity design test, the negative self-eva‎luation questionnaire, an‎d the Saraswat social self-concept questionnaire. The findings from multivariate analysis of covariance revealed that both cognitive training an‎d EMS interventions resulted in significant improvements in the components of executive functions (p <‎ 0.05). However, cognitive training showed greater efficacy in improving cognitive inhibition an‎d cognitive flexibility compared to EMS (p <‎ 0.05). In contrast, neither of the interventions had a significant effect on negative self-eva‎luation o‎r social self-concept. These results indicate the effectiveness of cognitive an‎d physical interventions on executive functions in obese men an‎d highlight the need fo‎r the design of mo‎re comprehensive interventions to enhance psychological aspects

5