-
شماره ركورد
23508
-
شماره راهنما
ECO2 815
-
نويسنده
براتي، مهدي
-
عنوان
مقايسه تطبيقي انديشه هاي اقتصادي و اجتماعي علامه محمد حسين طباطبايي و فردريك هايك پيرامون عدالت
-
مقطع تحصيلي
كارشناسي ارشد
-
رشته تحصيلي
علوم اقتصادي- اقتصاد اسلامي
-
دانشكده
علوم اداري و اقتصاد
-
تاريخ دفاع
دي ماه 1402
-
صفحه شمار
70 ص.
-
استاد راهنما
وحيد مقدم
-
توصيفگر فارسي
عدالت، , عدالت اجتماعي , عدالت اقتصادي , حقوق طبيعي , آزادي فردي و اجتماعي , عدالت توزيعي
-
چكيده فارسي
در اين پژوهش، به مقايسه تطبيقي درباره انديشه هاي اقتصادي و اجتماعي علامه محمد حسين طباطبايي و فردريك هايك پيرامون عدالت مي پردازيم.اين پژوهش ابتدا سعي دارد با بررسي مفهوم عدالت و مباني آن در ديدگاه هايك و علامه طباطبايي ديدگاه هاي اين دو انديشمند در اينباب را توصيف كند و سپس آن را به عدالت توزيعي و سياستگذاري گسترش دهد، و در پايان مقايسه اين دو انديشمند را مورد تحليل قرار دهد.
يكي از مباني كه در بررسي عدالت مورد توجه قرار مي گيرد، حق آزادي است. هايك با تأكيد بر آزادي فردي، عدالت را به عنوان حفظ حقوق افراد تعريف مي كند. در مقابل، علامه طباطبايي آزادي فردي را نه به معناي آزادي مطلقه و بدون محدوديت، بلكه به عنوان يك تعهد به اصول ديني و اخلاقي تعريف مي كند.هايك حقوق طبيعي را به طور كامل انكار ميكند و معتقد است كه ايده حقوق طبيعي قابل تحقق نيست. به عبارت ديگر، او اعتقاد دارد كه حقوق طبيعي در عمل قابل اجرا نيست. در مقابل، علامه طباطبايي به عنوان يك فيلسوف اسلامي نشان مي دهد كه حقوق طبيعي از منابع ديني و اخلاقي ناشي مي شود. اين ديدگاه با ديدگاه هايي كه در فلسفه غربي وجود دارد، تفاوت دارد. علامه طباطبايي، با تأكيد بر اصول اخلاقي اسلامي، به عدالت اجتماعي و توزيع منابع بر اساس مصلحت عمومي تأكيد دارد. از اين منظر، عدالت اجتماعي بايد با اصول ديني و اخلاقي سازگار باشد.
از سوي ديگر، فريدريش هايك به عنوان يك ليبرال، مخالف هرگونه دخالت دولتي در توزيع منابع است. ولي علامه طباطبايي به دخالت دولت در بازتوزيع و تعيين توزيع عادلانه منابع اعتقاد دارد. او از دولت انتظار دارد كه نظام اقتصادي را به گونه اي شكل دهد كه با اصول اخلاقياسلامي هماهنگ باشد. اين در صورتي است كه علامه طباطبايي به توزيع بر اساس اصول اخلاقي و اسلامي با توجه به نظريه عدالت اجتماعي اسلامي تأكيد دارد. در آن سو نظريه هاي علامه طباطبايي درباره نقش عرف در سياستگذاري دولت از ديدگاه اسلامي و اخلاقي مبتني بر اصول دينياست. علامه طباطبايي معتقد به اين است كه مباني عرف و اخلاق در دين اسلام ريشه دارند و از اين مباني بايد در سياستگذاري دولت استفاده كرد. هايك به عنوان يك ليبرال، معتقد است كه دينيا اعتقادات مذهبي نبايد به عنوان ابزاري براي تحقق عدالت در سياستگذاري مورد استفاده قرار گيرد. در ديدگاه علامه طباطبايي، دين و اصول اخلاقي اسلامي نقش بسيار مهمي در سياستگذاري و عدالت اجتماعي ايفا مي كنند. آراء او در مورد نقش دين در سياستگذاري عدالت به اين صورت است كه علامه طباطبايي به عنوان يك فيلسوف اسلامي، اعتقاد دارد كه اصول اخلاقيو اصول ديني اسلامي بايد به عنوان مباني اصلي در تدوين سياست ها و سياستگذاري عدالت مورد استفاده قرار گيرند.
-
توصيفگر لاتين
Justice , social justice , economic justice , natural rights , individual and social freedom , distributive justice
-
عنوان لاتين
Comparative comparison of economic and social thoughts of Allameh Mohammad Hossein Tabatabai and Frederick Hayek about justice
-
گروه آموزشي
اقتصاد
-
چكيده لاتين
In this research, we compare the economic and social thoughts of Allameh Mohammad Hossein Tabatabai and Frederick Hayek about justice. This research first tries to examine the concept of justice and its foundations in Hayek's and Allameh Tabatabai's views. describe the topic and then expand it to distributive justice, and at the end compare these two thinkers and analyze.
One of the principles that is taken into consideration in the examination of justice is the right to freedom. Emphasizing individual freedom, Hayek defines justice as preserving the rights of individuals. In contrast, Allameh Tabatabai defines individual freedom not in the sense of absolute and unrestricted freedom, but as a commitment to religious and moral principles. In contrast, Allameh Tabatabai as an Islamic philosopher shows that natural rights are derived from religious Morality arises. This view is different from the views that exist in Western philosophy. Allameh Tabatabai, emphasizing Islamic moral principles, emphasizes social justice and distribution of resources based on public interest. From this point of view, social justice must be compatible with religious and moral principles.
On the other hand, Friedrich Hayek, as a liberal, is against any government interference in the distribution of resources. But Allameh Tabatabai believes in the government's involvement in redistributing and determining the fair distribution of resources. He expects the government to shape the economic system in a way that is in harmony with Islamic moral principles. This is if Allameh Tabatabai emphasizes the distribution based on moral and Islamic principles according to the theory of Islamic social justice. On the other hand, Allameh Tabatabai's theories about the role of custom in government policy-making from an Islamic and ethical point of view are based on religious principles. Allameh Tabatabai believes that the foundations of customs and ethics are rooted in the Islamic religion and these foundations should be used in government policy making. As a liberal, Hayek believes that religion or religious beliefs should not be used as a tool to achieve justice in politics. In Allameh Tabatabai's view, Islamic religion and moral principles play a very important role in policy making and social justice. His views on the role of religion in the policy making of justice are such that Allameh Tabatabai, as an Islamic philosopher, believes that Islamic moral principles and religious principles should be used as the main bases in formulating policies and making justice policies
-
تعداد فصل ها
5
-
لينک به اين مدرک :