20904

EDU3 142

دكتري

آموزش عالي- برنامه ريزي درسي در آموزش عالي

علوم تربيتي و روان شناسي

بهمن‌ماه 1400

340ص.

سيد ابراهيم مير شاه جعفري

علي رباني خوراسگاني

نسل جديد , ويژگي‌هاي نسلي , راهبردهاي ياددهي‌ـ‌يادگيري , دوره‌ي كارشناسي , آموزش‌عالي

تناسب و سازگاري راهبردهاي ياددهي‌ـ‌يادگيري با خصائص نسلي فراگيران در هر دوره، از جمله اصول بنيادين در تعليم‌وتربيت مطلوب و اثربخش است. پژوهش حاضر با هدف شناسايي و تبيين راهبردهاي ياددهي‌ـ‌يادگيري متناسب با ويژگي‌هاي نسلي دانشجويان دوره كارشناسي مشغول به تحصيل در سال 1399-1398 انجام شد. روش تحقيق، آميخته با رويكرد اكتشافي متوالي (كيفي-كمي) است. طرح پژوهش در بخش كيفي برمبناي تحليل محتوا و در قسمت كمي، توصيفي-پيمايشي است. جامعه آماري در بخش كيفي شامل صاحب‌نظران در دو حوزه علوم‌تربيتي و علوم‌اجتماعي بودند كه كه نمونه از بين آنها به‌صورت هدفمند و گلوله‌برفي تا حد تكرار و اشباع اطلاعات، به تعداد 40 نفر ادامه يافت.جامعه‌ي آماري بخش كمي نيز شامل اعضاي هيأت‌علمي و دانشجويان دوره‌ي كارشناسي از دانشكده‌هاي علوم‌تربيتي و علوم‌اجتماعي دو دانشگاه تهران و اصفهاندر سال تحصيلي 1399-1398 بودند كه نمونه‌ از بين آنها بر اساس فرمول كوكران به تعداد 121 نفر از اساتيد و 349 نفر از دانشجويان به‌روش نمونه‌گيريِ سهميه‌اي متناسب با حجم (تخصيص بهينه) انتخاب شدند. در بخش كيفي از ابزار مصاحبه نيمه‌ساختاريافته و در بخش كمي از ابزار پرسشنامه‌ي محقق‌ساخته مبتني بر شاخص‌هاي استخراج‌شده از تجزيه و تحليل مصاحبه‌ها در بخش كيفي استفاده شد.روايي محتوايي سؤالات پرسشنامه و مصاحبه طبق نظر هشت تن از متخصصان و پايايي پرسشنامه نيز از طريق آلفاي كرونباخ با مقدار 92/0، مناسب برآورد شد. همچنين به‌منظور افزايش دقت و صحت داده‌هاي كيفي، چهار معيار باورپذيري، اطمينان‌پذيري، تأييدپذيري و انتقال‌پذيري ملاك عمل قرار گرفت. تحليليافته‌ها در قسمت كيفي بر مبناي رويكرد تحليل مضمون (ساختاري-تفسيري) و در قسمت كمي با استفاده از آمار توصيفي و استنباطي توسط نرم‌افزار spss25انجام شد. بر اساس تحليل يافته‌هاي كيفي از طريق كدگذاري سه مرحله‌اي باز، محوري و گزينشي،مهمترين راهبردهايياددهي-يادگيري متناسب با ويژگي‌هاي نسلي دانشجويان كارشناسيمشغول به تحصيل در سال 1399-1398، شامل هفت راهبرد ياددهي-يادگيري الكترونيكي،پروژه‌محور، خودراهبر،حل‌مسئله، ديالوگ‌محور،مشاركتي و بديعه‌پردازي، مورد شناسايي قرار گرفت. نتايج بخش كمي نيز حاكي از تأييد نظر صاحب‌نظران در تناسب و همسويي راهبردهاي مذكور با اقتضائات نسلي دانشجويان دوره كارشناسي و تأكيد بر ضرورت كاربست آنها از طرف دانشجويان و اعضاي هيئت‌علمي است. از آنجايي كه يكي از الزامات اساسي در تدريس اثربخش، تناسب الگوهاي ياددهي‌ـ‌يادگيري با شاخصه‌هاي نسلي يادگيرندگان است، بنابراين بر مبناي يافته‌هاي پژوهش مي‌توان نتيجه گرفت: استفاده از راهبردهاي مزبور، عامل مهمي در موفقيت و اعتلاي حرفه‌اي مدرسان در تربيت شايسته‌ي دانشجويان نسل حاضر است. از طرفي بي‌توجهي به اين مهم دربردارنده ناكامي اعضاي هيئت‌علمي در ياددهي‌ و بي‌انگيزگي و افت تحصيلي دانشجويان در يادگيري خواهد بود. از اين‌رو به اساتيد دانشگاه پيشنهاد مي‌گردد: به‌منظور استفاده بهينه از فرصت‌هاي آموزشي، راهبردهاي مزبور را در فرآيند ياددهي‌ـ‌يادگيري به‌كار گيرند.

1401/02/11

صديقه رمضاني

Higher education , Undergraduate course , Teaching-learning strategies , Generational characteristics , New generation

Identify and Explain of Teaching-Learning Strategies Tailored to the Generational Characteristics of BA Students Studying in 2019-2020

علوم تربيتي

In each period, the appropriateness and compatibility of teaching-learning strategies with the generational characteristics of learners make one of the basic principles in desirable and effective education. The aim of the present dissertation has been to identify and explain the teaching-learning strategies tailored to the generational characteristics of todayʹs BA students studying in 2019-2020. The research was designed as an exploratory sequential mixed methods (qualitative-quantitative). Content analysis was used for the qualitative phase, and descriptive survey was used for the quantitative phase. The statistical population in the qualitative phase included experts in the two fields of educational and social sciences. Targeted snowball sampling continued until data repetition and saturation with 40 participants. The statistical population of the quantitative phase consisted of professors and BA students from the two faculties of educational sciences and social sciences at Tehran University and Isfahan University. A sample of 121 professors and 349 students was selected based on the Cochranʹs formula with the proportionate quota sampling. Data was collected through semi-structured interviews in the qualitative phase, and through a researcher-made questionnaire in the quantitative phase, which was developed based on the indicators extracted from the analysis of interviews in the qualitative phase. Eight experts confirmed content validity of the questionnaire and interview questions. Reliability of the questionnaire was confirmed with Cronbachʹs alpha coefficient of 0.92. The four criteria of credibility, dependability, confirmability and transferability were also used to enhance the rigor of the qualitative data. Thematic analysis (Interpretive Structure Modeling) was used in the qualitative phase to analyze the findings. The quantitative phase applied descriptive-inferential statistics in the SPSS 25 software for data analysis. Based on the analysis of qualitative findings, performed through a three-stage coding of open, central and selective procedure, seven important teaching-learning strategies tailored to the generational characteristics of current BA students in the 2019-2020 academic year were identified. They include E-learning, self-directed, Project-based, Participatory, Dialogue-based, Problem solving and Synectics. The quantitative results also indicate that the approval of experts in the appropriateness and compatibility of the mentioned strategies with the generational requirements of BA students emphasize the need for students and faculty members to use them. Since one of the basic requirements in effective teaching is the fitness and reincarnation of teaching-learning patterns with generational characteristics, based on the general findings of the research, it can be concluded that using the mentioned strategies leads to the success and professional development of university professors in educating the present generation students appropriately. On the other hand, ignoring these fundamental issue will lead to the failure of the faculty members in teaching and the lack of motivation and academic failure of students in learning. Therefore, to make the best of their educational opportunities, university professors are recommended to apply these strategies in the teaching-learning process.

5